یک نفس تا خدا
.:: Your Adversing Here ::.
 

عجله نکن ...

شتاب مكن

كه ابر بر خانه ات ببارد

و عشق

در تكه ای نان گم شود

هرگز نتوان

آدمی را به خانه آورد

آدمی در سقوط كلمات

سقوط می كند

و هنگامی كه از زمین برخیزد

كلمات نارس را

به عابران تعارف می كند

آدمی را توانایی

عشق نیست

در عشق می شكند و می میرد.




"احمد رضا احمدی"

javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:سقوط,عشق,عابر,تعارف,سقوط,خانه,شتاب,احمدرضا,احمدی,
  • جوک

    غضنفر میره نانوایی
    نانوا میگه هر کسی اومد
    بگو پشت سرت نایستد
    نون نمی رسه
    غضنفر هم هر کسی می اومده
    می گفته بیا جلوی من بایست
    پشت سرم نون نمی رسه !!!
    .
    غضنفر داشته با خانوادش از جلوی رستوران رد می شده
    بوی خوب غذا رو احساس می کنن
    به بچه هاش میگه : اگه بچه های خوبی باشین
    یه دفعه دیگه هم از اینجا ردتون می کنم !!!
    .
    هواپیما داشت سقوط می کرد
    همه داشتند جیغ می زدند به جز غضنفر !
    ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟!
    میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه !!!

    javahermarket

  • نوشته : نارون
  • تاریخ: سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:جوک,طنز,خنده,هواپیما,سقوط,وحشت,نانوا,صف,ساکت,رستوران,غذا,احساس,خانواده,
  • قلب های شکسته

    داستانی که می خواهم برایتان نقل کنم درباره ی سربازی است که پس از جنگ ویتنام می خواست به خانه ی خود برگردد.

    سرباز قبل از اینکه به خانه برسد، از نیویورک با پدر و مادرش تماس گرفت و گفت: " پدر و مادر عزیزم، جنگ تمام شده و من می خواهم به خانه بازگردم، ولی خواهشی از شما دارم ، رفیقی دارم که می خواهم او را به خانه بیاورم."

    پدر و مادر او در پاسخ گفتند: "ما با کمال میل مشتاقیم که او را ببینیم."

    پسر ادامه داد:" ولی موضوعی است که باید در مورد او بدانید، او در جنگ به شدت آسیب دیده و در اثر برخورد به مین یک دست و پای خود را از دست داده است و جایی برای رفتن ندارد و من می خواهم که اجازه دهید او با ما زندگی کند."

    پدرش گفت: " پسر عزیزم ، متاسفم که این مشکل برای دوست تو به وجود آمده است، ما کمک می کنیم تا او جایی برای زندگی در شهر پیدا کند."

    پسر گفت :" نه ، من می خواهم که او در منزل ما زندگی کند."

    آنها در جواب گفتند:" نه، فردی با این شرایط موجب دردسر ما خواهد بود. ما فقط مسئول زندگی خودمان هستیم و اجازه نمی دهیم آرامش زندگی ما را برهم بزند. بهتر است به خانه بازگردی و او را فراموش کنی."

    در این هنگام پسر با ناراحتی تلفن را قطع کرد و پدر و مادر او دیگر چیزی نشنیدند.

    چند روز بعد پلیس نیویورک به خانواده پسر اطلاع داد که فرزندشان در سانحه سقوط از یک ساختمان بلند جان باخته و آنها مشکوک به خودکشی هستند.

    پدر و مادر آشفته و سراسیمه به طرف نیویورک پرواز کردند و برای شناسایی جسد پسرشان به پزشکی قانونی رفتند.

    با دیدن جسد پسر ، قلب پدر و مادر از حرکت ایستاد. پسر آنها تنها یک دست و پا داشت!

    javahermarket

    صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 154 صفحه بعد


    narvan1285

    نارون

    narvan1285

    http://narvan1285.loxblog.com

    یک نفس تا خدا

    عجله نکن ...

    یک نفس تا خدا

    ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست برگذر این نیز بگذرد

    یک نفس تا خدا